دایره المعارف کلیم
الفبای کرمانجی
الفبایا (گه پک) که دارای 41 واژ ( واج) و دو نشانه – می باشد ، که مخصوص لهجه کرمانجی شاخه شمالی است. الفبایی که در کردستان بر گرفته از لاتین کردستان ترکیه می باشد ، برای زبان کرمانجی خراسان به علت کمبود واژها نا رساست . بلکه الفبای اختراعی دانشمندان کرمانج شناس شوروی سابق برای زبان کرمانجی کاملا کافی و مناسب است که از آن بهره گیری نموده ام.
|
گه پک |
کرمانجی |
فارسی |
|
ئا (آ.ع) |
ئاق.ئار. ئاش(آ) |
آب. آتش. آسیا |
|
ئه. |
ئه ز . ئه م |
من . ما |
|
ئو. |
ئوستی |
گردن |
|
ئو،- |
ئورزه لک . ئورنچه |
اسپند. یونجه |
|
ئوو.او |
ئوریناگ . ئوولاشان |
الگو. نمونه. اولاشلو |
|
ئ |
ئسلام |
اسلام |
|
ئی ، - |
ئیران ، ئیوار |
ایران . شب |
|
ئیی ، ای |
ئیرو . ئیسال |
امروز . امسال |
|
ئیو = ت - |
سوییر ، توییژ ، کوییر |
سرخ . تیز . کور |
|
ب |
برا . باژ |
برادر . پدر |
|
پ |
پار . په رچ |
سهم. ورم |
|
پ |
پان .. پوونگ |
پهن . پونه |
|
ت |
تووش . تیر |
حدود . تیر (تیجه) |
|
ت |
توور . تیر |
توبره . غلیظ |
به رندیر: گوسفند ماده یکسال به بالا که هموز نزائیده باشد. خام به رندیر
به رنه خوون : واروونه ، واژگون بخت ، سیاه بخت
به روات بووین: بر باد شدن ، هدر رفتن
به روات کرن : غارت کردن . بر باد دادن
به روار: دیدگاه وارگه ها ( سیاه چادرها .به ر + وار منطقه کوهستانی مقابل محله های کوچ نشینان در کوهستان آرموتلی اوغاز)
به روار : کوهستان ، سرزمین کرد نشین در عمادیه عراق ، مهاباد
به رواریی : منسوب به روار ، کردهای بروار کردستان خود مختار عراق
به روانه ک : پیش بند چرمی ، پیش بند انبانی که درو گران هنگام درو کردن گندم از جلو آنرا به سینه و شلوار خود می بندند که کلش و خار و خاشاک لباس آنها را پاره نکند ، جلو بند
به روبووم : بر و بوم ، مرز و بوم ، میهن
به روه به ر : گروه گروه ، دسته دسته
به روه به رهاتن: گرده گرده ، پشت سر هم آمدند.
به روه به رچوون: دسته دسته ، پشت سر هم روان شدند و رفتند.
به روک : یخه ، یقه ، گریبان
به روه ر رو : گل آفتابگردان
به روه ژوور: رو به بالایی ، رو به سر بالایی
به ره : بهره ، فایده ، سود
به ره وه ند: بهره مند
به ره ف: جمع ، سر جمع ، گرد هم
به ره ف بوویین : سر جمع شدن ، گرد هم آمدن
به ره ف کرن : سر جمع کردن ، دور هم گرد آوردن
به ره ک : برک ، نوعی پارچه پشمی که از پشم شتر یا کرک بز بافته می شد . از آن سفره و جامه گرم زمستانی تهیه می کردند.
به ره که ت : برکت ، مبارک بودن ، فراوانی
به رره ماک : بره و مادرش را در کنار هم به بیابان بردن و چرانیدن که بره های کوچک هم شیر بخورند و هم بچرند و روش راه رفتن در کوه و بیابان را فرا بگیرند . گله داران کرمانج معمولا به هنگام برگشت از قشلاق به ییلاق بیش از یک ماه بره ها را همراه گله رها می کنند . یعنی برره ماک می کنند.
به ر هه و بووین : کنار هم جمع شدن ، متحد شدن ، دور هم گرد آمدن
به ری : جلوتر ، از جلو ، از پیش
به ری ئیقاریی : زمان پیش از فرا رسیدن، تاریکی شب ، نزدیک غروب ، پیش در آمد شب
به ری : جلو ، پیش ، قدیم ، در گذشته ها
این وبلاگ به تاریخ ، فرهنگ و هنر کردهای شمال خراسان می پردازد.